پیشنوشت:خیلی اتفاقی، “از چیزها.” تبدیل شده است به گزارشی از هفتههایی که بیمهابا، یکی پس از دیگری در گذارند. در این بین، شاید پرداختن به مشتی اتفاقات رخ داده، چیز بدی نباشد و در کنار آن، تعهدِ من به نوشتن نیز، بیشتر خواهد شد. (1) مثل همیشه، آخر هفتهها، آغشته به اخبارِ ضد و نقیض است. از مرگِ عزیزی که انتظارش را نمیکشیدیم تا روندِ نزولیِ مملکتمان به ناکجاآبادی که …
مطالعه بیشتر »آرشیو ماهانه: نوامبر 2020
چه باشد، اگر، مرگ در من بروید؟!
پیشنوشت:خیال نمیکنم نوشتن از چیزی که در ادامه خواهد آمد، اصلا ضرورتی داشته باشد. اما شاید، نوشتن، برای بخشی از جامعهای که اعتقاد راسخی به این حرفهای صد من یک غاز دارد، بد نباشد. حالا این که آیا همان بخش، اصلا اعتقادی به این خواندنها دارد، خودش جای بسی پرسش است. «خرج سفر اسپانیا را نداشتم، پیشنهاد بارسا را رد کردهام»! (+) این جمله، چشمم را گرفت! آن هم در …
مطالعه بیشتر »از چیزها. (3)
(1) خیال میکنم دیگر موعدِ گرفتنِ آن گواهینامهیِ لعنتی رسیده باشد. البته که این بیتصدیقی در دنیایِ کرونایی، نه من و نه هیچ جنبندهیِ دیگری را از راندنِ این چهارچرخهایِ زباننفهم بازنداشته است، اما این سبک از راندن، چیزهایِ زیادی برای گفتن دارد. شاید این را، وقتی داری سرعتی را ورایِ هر دوربینِ نظارتی، آن هم در جادهای با آسفالتی به قدمتِ سنِ پدرِ پدربزرگت تجربه میکنی، خوبِ خوب لمس …
مطالعه بیشتر »ما و جهانی که از آنِ ما نیست!
کرونا و بازهم کرونا! این تمامِ چیزی است که در چند وقت اخیر، توی تمامِ دنیا پیچیده است! درست چند روز پیش، داشتم به این فکر میکردم که این کرونایِ منحوس (به زعمِ آن استادِ دانشکدهمان)، چقدر زندگیمان را بههم ریخته است! شاید بهترین وصفش، آن یک جملهیِ عمیقِ همان مجریِ برنامههایِ جذابِ (!) شبکهیِ کودکِ صدا وسیمایِ دلانگیزمان (!) باشد: «کلمهی مسافرت، خیلی وقت است که از دایرهی واژگانمان …
مطالعه بیشتر »