پیشنوشت:مثل همیشه، هرآنچه در ادامه خواهد آمد، صرفا جنبهی طنز خواهد داشت و نه نگارنده حوصلهی بحثهای بیخود را دارد و نه خواننده خیال نظر دادن. پس بدون سوگیری و یا فکر کردن به این که چقدر این نگارنده، بینزاکت تشریف دارد، بخوانید؛ شاید درس عبرتی شد برای صغری و کبری! داستان ما و این بخش، یک قصهی تکراری است! قصهی پسرکی بازیگوش که از دست ناظم مدرسه فراری است و حالا یکی پیدا شده است که گوشش را بیچاند! البته …
مطالعه بیشتر »آرشیو ماهانه: سپتامبر 2020
برای چشمهایت (3)
زیبایی، مفهوم مییابد و نفس، عمق میگیرد، برای صعودی که هیچ نزولی، غروبش را به تماشا نخواهد نشست… زمین، جوانه میزند و درخت، معنا را با تمامیتِ دلنشین خود، در سراپردهی آسمان، نقاشی میکند… سبزیِ آب و روشناییِ آتش، درهممیآمیزد و گلی، زاده میشود… پرندهای چشم به جهان میگشاید و عقابی، برای نوشیدنِ جرعه جرعه روحِ آفتاب، اوج میگیرد… نوزادی، فغانِ شادی سر میدهد و لبخندِ مادر را، بدرقهی راه …
مطالعه بیشتر »