لبانت
به ظرافتِ شعر
شهوانیترینِ بوسهها را به شرمی چنان مبدل میکند
که جاندارِ غارنشین از آن سود میجوید
تا به صورتِ انسان درآید.
و گونههایت
با دو شیارِ مورّب،
که غرورِ تو را هدایت میکنند و
سرنوشتِ مرا
که شب را تحمل کردهام
بیآنکه به انتظارِ صبح
مسلح بوده باشم،
و بکارتی سربلند را
از روسبیخانههای دادوستد
سربهمُهر بازآوردهام.
هرگز کسی اینگونه فجیع به کشتنِ خود برنخاست که من به زندگی نشستم!
□
و چشمانت رازِ آتش است.
و عشقت پیروزیِ آدمیست
هنگامی که به جنگِ تقدیر میشتابد.
و آغوشت
اندک جایی برای زیستن
اندک جایی برای مردن
و گریزِ از شهر
که با هزار انگشت
به وقاحت
پاکیِ آسمان را متهم میکند.
□
کوه با نخستین سنگها آغاز میشود
و انسان با نخستین درد.
در من زندانیِ ستمگری بود
که به آوازِ زنجیرش خو نمیکرد ــ
من با نخستین نگاهِ تو آغاز شدم.
□
توفانها
در رقصِ عظیمِ تو
به شکوهمندی
نیلبکی مینوازند،
و ترانهی رگهایت
آفتابِ همیشه را طالع میکند.
بگذار چنان از خواب برآیم
که کوچههای شهر
حضورِ مرا دریابند.
دستانت آشتی است
و دوستانی که یاری میدهند
تا دشمنی
از یاد
برده شود.
پیشانیات آینهیی بلند است
تابناک و بلند،
که «خواهرانِ هفتگانه» در آن مینگرند
تا به زیباییِ خویش دست یابند.
دو پرندهی بیطاقت در سینهات آواز میخوانند.
تابستان از کدامین راه فرا خواهد رسید
تا عطش
آبها را گواراتر کند؟
تا در آیینه پدیدار آیی
عمری دراز در آن نگریستم
من برکهها و دریاها را گریستم
ای پریوارِ در قالبِ آدمی
که پیکرت جز در خُلوارهی ناراستی نمیسوزد! ــ
حضورت بهشتیست
که گریزِ از جهنم را توجیه میکند،
دریایی که مرا در خود غرق میکند
تا از همه گناهان و دروغ
شسته شوم.
و سپیدهدم با دستهایت بیدار میشود.
«احمد شاملو»
..::هوالرفیق::..
سلام علیرضا،
یک سوال در ذهنم ایجاد شده توی چند مدت اخیر،
واقعا راز «شاملو» چیه؟
میبینم زیاد خوانده میشود، به خصوص در بین دانشجویان پزشکی و متممیها.
راستش تا به حال، غیر از موارد تلگرامی یا پست خودت یا تک و توک بیتهای اینور و انور، چیزی از احمد شاملو نخواندهام.
رازش چیست؟
سلام امیرعلی.
راستشو بخوای من اینقدر نمیشناسم شاملو رو که بخوام از رازش واست بگم و شاید امیرمحمد، خیلی خیلی بیشتر بتونه کمکت کنه با توجه به اینکه زیاد اهل شاملو هست.
اما به شخصه، عاشقانههای شاملو رو در بین شعرای معاصر بیشتر پسندیدهام. هم زیبایی ادبی و واژهآفرینیهای بدیعی داره و هم تمثیلهای کهنی که آغشته به فضای امروزه.
البته که شاملو شعرهای سیاسی و ترجمههای گرانقدری هم داره اما حداقل برای من، دو سه مجموعهای که واسه آیدا نوشته و نامههاش به آیدا، فوقالعاده تاثیرگذار و جذاب بوده.
چیزی که شاید توی کمتر شاعر معاصری پیدا کردم تا امروز.
اما اینکه چرا بچههای پزشکی یا متممیها زیاد اهلش هستن، در کنار اینکه خب توی این دو جا، آدم اهل ادبیات زیاد پیدا میشه و خب طبیعیه که یکی از بهترین شعرای معاصر مخاطب زیادی داشته باشه، شاید به یه جوزدگی هم برگرده که توی چیزهای دیگهای هم کم ندیدیم توی این دوتا سیستم.
حالا دلیل هرچی که باشه، پیشنهاد میکنم بیشتر بخونی از شاملو. چون دلنشینه و لمس میکنی حرفاشو توی زندگی.